۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

حادیث خواندنی از علل اجتماعی-سیاسی کاهش باران

بسیاری از بلایای طبیعی به گفته ائمه علیه السلام به عملکرد مردم و حاکمان مربوط می شود.این حرف نافی تغییرت جوی طبیعی و مسائل مربوط به تحولات زیست محیطی نیست.با این حال توجه دادن نقش رفتار جامعه و حاکمان در ایجاد بلایای طبیعی می تواند در برون رفت از بحران های طبیعی راه گشا باشد.در ادامه بدون هرگونه توضیحی، برخی از علل سیاسی و اجتماعی خشکسالی و قطع باران در یک جامعه را از نگاه ائمه معصومین مرور می کنیم.چرا که به فرموده رسولُ‌اللَّهِ‏ (ص): هيچ‌قومي جز با رحمتي باران نبيند، و جز با غضبي به قحطي و خشکسالي دچار نشود. (كنز العمال: ج 7 ص 832 ح 21592)
 

گناه و نافرمانی از خدا
رسول‌خدا (ص): قحطي و خشکسالي جز به سبب نافرماني از خدا بر قومي چيره نشود. (كنز العمال: ج 7 ص 833 ح 21593)
رسول‌خدا (ص): هرگاه خداوند بر قومي قحطي بخواهد، منادي از آسمان ندا مي‌کند:‌اي (شکم‌ها و) روده‌ها! وسيع شويد، و‌اي ديده‌ها! سير نشويد، و‌اي برکت! از ميان (آنها) برو. (كنز العمال: ج 7 ص 833 ح 21594)
 امام باقر(ع): هان! باران هيچ سالي از سال ديگر کمتر نيست، وليکن خداوند آن را هر جا که بخواهد قرار مي‌دهد. هرگاه قومي به گناهان مرتکب شوند، خداوند جل جلاله باراني را که در آن سال برايشان مقدر کرده به سوي ديگران و به سوي بيابان‌ها و درياها و کوه‌ها برگرداند. (من لايحضره الفقيه: ج 1 ص 525 ح 1493)


نپرداختن حق و حقوق دینی
 رسول‌خدا (ص): پنج‌چيز است كه اگر گرفتارش شديد از آن به خدا پناه‌بريد: هرگز گناه درميان قومي به‌گونه‌ي علني فاش نگردد جز اين‌كه در بين آنها طاعون و دردهايي كه پيشينيان نداشتند شايع شود، و در پيمانه و ترازو كم نگذارند جز اين كه به قحطي و سختي زندگي و ستم پادشاه گرفتار آيند، و از زكات منع نكنند جز اين كه از باران آسمان محروم گردند و اگر حيوانات نباشند باران نبينند، و پيمان خدا و رسولش نشكنند جز اين كه خداوند دشمنانشان را بر آنان چيره سازد و برخي از آن چه را كه در دستانشان است بستانند، و به غير ما أنزل الله (فرمان خدا) داوري نكنند جز اين كه خداوند عزّوجل عذاب را در بين آنان قرار دهد. (الكافي: ج 2 ص 373 ح 1)
 رسول‌خدا (ص): همواره امت‌من در خير و نيكي‌اند تا زماني‌كه به همديگر خيانت نورزند، و امانت را  ادا كنند، و زكات را بپردازند. پس اگر چنان نكنند به قحطي و خشكسالي گرفتار آيند. (ميزان الحكمة: ج 1 ص 109)

هیچ نظری موجود نیست: