۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

جالب وخواندنی


قابل توجه اونایی که به سلامتیشون اهمیت میدن
21نکته مفید تغذیه ای برای فصل زمستان



مطالبی در مورد هنرمندانکه کمتر جایی می شه پیدا کرد

آخرين دستاوردهاي متخصصين مرکز ملي هدايت ژاپن


فقط کافي است به آخرين دستاوردهاي متخصصين مرکز ملي هدايت (ارتقاء) سلامت و رفتار شناسي توکيو توجه کنيم!
آنها ميگويند:

1.      هرگز سيگار نکشيد و اگر ميکشيد ، نيمه آخر آن را هيچ وجه نکشيد.

2.     در حمام هيچگاه مستقيما زير دوش آب گرم نفس نکشيد. کلر يک قاتل تدريجي است.

3.  هنگام شارژ موبايل ابتدا شارژر را به گوشي وصل کنيد و سپس آن را به برق وصل کنيد. بهتر است موبايل خاموش باشد.

4.      چاي بيشتر از يک روز مانده را اصلا ننوشيد.

5.  هنگام روشن کردن کولر اتومبيل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقيقه پنجره ها را باز بگذاريد و در پمپ بنزينها کولر را خاموش نماييد.

6.  غذاي خود را بيشتر از يکبار در مايکروفر گرم نکنيد و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بريزيد.

 
7.  با حيوانات خانگي تعامل مثبت داشته باشيد. آنها ممکن است از خيلي از انسانها سالمتر و تميزتر باشند. عوامل مشترک زياد آنها با انسانها ميتواند به شکل واکسن در بدن عمل کند.
8.  هنگام غذا بين هرلقمه حداقل 1 دقيقه فاصله بگذاريد و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشيدني ننوشيد.
9.  هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنيد تا هوا بصورت باد وارد مجاري تنفسي نگردد.
10. لوازم آرايشي را بيشتر از 5 ساعت برروي پوست خود باقي نگذاريد.
سلولهاي پوستي نياز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نيز تا حد امکان از لباسهاي گشاد ، راحت و باز استفاده نماييد.
11. موهاي خود را بيش از يکبار در شبانه روز شانه نکنيد.مراقب ورود شوره سر (حتي بصورت نامرئي) به چشمها و مجراي تنفسي خود باشيد.
12. هنگام دويدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهداريد.هنگام نشستن و خوابيدن برعکس سر خود را پايين نگهداريد.
13. توجه بيش از حد به وزن، سودمند نيست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار ميزان ورودي، جذب و ميزان دفع را تنظيم نمايد و اشتهاي طبيعي نيز متناسب با آن ميباشد. هرچه قدر دوست داريد بخوريد.
14. اگر نياز مالي نداريد، لازم نيست روزي 8 ساعت کار کنيد. بهترين تعداد ساعات کاري بين 5 الي 6 ساعت ميباشد.
15. هرگز پشت مانيتور (هاي قديمي) که روشن هستند قرار نگيريد. ضرر آنها از خيلي از دستگاههاي عکسبرداري بيشتر است.
16. ورزش و تحرک در ابتداي صبح نه تنها سودمند نيست بلکه خطرناک نيز هست.
سعي کنيد آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بيداري و یا عصر انجام دهيد.
17. توجه بيش از حد به امور سياسي، ورزشي و اقتصادي براي سلامت روان مضر
بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات
رواني ميگردد.
18. معجزه جواهر آلات براي خانمها را فراموش نکنيد. حتي اگر صرفا به ديدن
آنها باشد.
19. هيچگاه به پهلو نخوابيد. سعي کنيد در جهت عمود بر محور مغناطيسي زمين بخوابيد.
 

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

مد جدید دامن در ژاپن


عکس های زیر مد جدید دامن در ژاپن هستند
شما زیر دامن رو نمی بینید بلکه عکس هایی
رو که روی آن چاپ کرده اند رو می بینید....!!!!











۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

یک بازی جالب و سرگرم کننده...

اگر میتوانید این گربه را در تله بیاندازید!!!


روی لینک زیر کلیک کنید


روی دایره ها کلیک کنید تا رنگشون تیره بشه و گربه نتونه ازشون عبور کنه و از صفحه خارج شه

ببینم چه میکنید :thumbsup:

چقدر باهوشی؟


آماده ای؟
سوأل اول :
فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ:
اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.
   
سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی.
برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی..
  سوأل دوم:
اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ:
اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟؟؟؟)
  شما در این مورد خیلی خوب کار نمی کنید، نه؟
  سوأل سوم:
ریاضیات فریبنده!!!  این سوأل رو فقط ذهنی حل کنید. از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید.
عدد 1000 رو فرض کنید. 40 رو به اون اضافه کنید. حاصل رو با یک 1000 دیگه جمع کنید. عدد 30 رو به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگه جمع کنید. حالا 20 تا دیگه به حاصل جمع، اضافه کنید. 1000 تای دیگه جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگه به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چنده؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ:
به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است.
باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید.
مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید... تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!
  سوال آخر:
پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana  2- Nene  3- Nini  4- Nono. اسم پنجمی چیه؟
.
.
.
.                            
جواب: Nunu؟
نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.



۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

جملات زیبا

ستارگان تنهایی ماه را پر نمی کنند، گنجشک ها تنهایی درخت را...
جان به لب رسید تا جام به لب رسید ...
انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است ، دلی که میخندد و آشکار است.
کاش جا ی اینکه دلم تنگ شود ...سنگ شود!
دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند

شن و سنگ


حکایت اینگونه آغاز میشود که دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت:« امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد.»
 
آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به درياچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند. همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجاتیافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد:« امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد.»
 
دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید:« وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟»
مرد پاسخ داد:« وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی.»
 
 
یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.


۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

واقعیتهای شگفت انگیز در مورد قران


دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی 24=24.
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا 115 / آخرت 115
ملائک 88 / شیطان 88
زندگی 145 / مرگ 145
سود 50 / زیان 50
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50
ابلیس 11 / پناه جستن از  شر ابلیس 11
مصیبت 75 / شکر 75
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
طلا 8 / زندگی راحت ٨
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ /  تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر١١۴
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴
مرد ٢۴ / زن ٢۴
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:
نماز   ماه ١٢، روز ٣۶۵
دریا  ٣٢، زمین (خشکی) ١٣
دریا +  خشکی = 45=13+32
دریا = %1111111/71= 100 × 45/3
خشکی = % 88888889/28 = 100 × 45/13
دریا + خشکی = % 00/100
دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 %  از کره زمین را فراگرفته است.
آیا همه اینها اتفاقی است؟
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

10 عقیده که شما را در زندگی عقب نگه می دارد

اگر در چیزی شکست خوردی، فردی مغلوب هستی

تا وقتی خراب نشده، چرا باید عوضش کنیم؟

به اندازه کافی برای اینکار استعداد نداری!

برای امتحان کردن یک کار تازه دیگر پیر شده‌ای!

دیگران شما را کنترل میکنند.

شما به حساب نمی‌آیید.

دنیا به دور تو نمی‌چرخد!

هیچ‌کس تو را باور ندارد

هیچوقت نمی‌توانی آنقدر پول دربیاوری!

در این مورد هیچ کاری از دستت برنمی‌آید!

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

كشف قرآنی كه با خون صدام نوشته شده است

منابع دولتی در عراق روز سه شنبه 21-12-2010 از کشف قرآنی که با خون صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق نوشته شده است خبر دادند.

احمد السامرایی، رئیس سازمان اوقاف اهل سنت عراق با اعلام این اینکه استفاده از خون برای کتابت قرآن حرام است گفت: من از این قرآن طی حمله به عراق محافظت کردم.

به گفته وی : ما می‌دانستیم که این قرآن مورد هدف قرار می‌گیرد بنا بر این تصمیم گرفتیم از آن محافظت کنیم. محل نگهداری این قرآن سه کلید در سه مکان مختلف دارد.

عباس شاکر البغدادی نويسنده اين قرآن که اکنون در اردن بسر می برد اظهار داشت : برای نگارش این قرآن خونی دو سال زمان سپری کرده ام و يکی از رنج اورترين دوران زندگی من بوده است .

شاكر ادامه داد: من مرتبا مقداری خون از صدام می ‌گرفتم، تا به نوشتن قرآن ادامه دهم.

نشریه اکسپرس فرانسه دراین مورد اعلام کرد این قرآن که با خون صدام نوشته شده است به مدت هفت سال از دید عموم پنهان مانده بود .

این درحالی است که مقامات رسمی دولت عراق نسبت به این امر واکنش های مختلفی را ابراز داشته اند.

برخی از مسئولان نظام جدید عراق همچون احمد الچلبی، رهبر کنگره ملی عراق معتقدند که هر اثری مربوط به رژیم صدام باید از بین برود.

علی موسوی سخنگوی نوری المالکی نخست وزير عراق اين سوال را مطرح کرده است که ايا اين قرآن خوني همچون مجسمه بزرگ صدام که توسط سربازان امريکایی در سال 2003 به پايين کشيده شد بايد نابود شود يا اينکه همچون اسناد وحشيگری صدام حفظ شود؟

موفق الربیعی سخنگوی دولت معتقد است که صدام بخشی از تاریخ عراق است، خوب یا بد ، تاثیر اقدامات وی بر مردم نباید دفن شود.به نقل از العربیه

شما چقدر قدر دان هستید (لطفا بخونید)


این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر می باشد.
 
یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی
در یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته
 
شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد. رئیس شرکت از شرح
 
سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای
 
پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.
رئیس پرسید: ((آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟))
جوان پاسخ داد: ((هیچ.))
رئیس پرسید: ((آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟))
جوان پاسخ داد: ((پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های
مدرسه ام را پرداخت می کرد.))
رئیس پرسید: ((مادرتان کجا کار می کرد؟))
جوان پاسخ داد: ((مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.))
رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.
جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.
رئیس پرسید: ((آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟))
جوان پاسخ داد: ((هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و
کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.))
رئیس گفت: ((درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید،
و سپس فردا صبح پیش من بیایید.))
جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.
وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.
مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان
نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش
سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده،
و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک
بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد.
این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا
او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود
برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.
بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش
یواشکی شست.
آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند.
صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت.
رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:
((
آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید
و چه چیزی یاد گرفتید؟))
جوان پاسخ داد: ((دستهای مادرم را تمیز کردم، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.))
رئیس پرسید: ((لطفاً احساس تان را به من بگویید.))
جوان گفت:
1-اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، من موفق امروز وجود نداشت.
2-از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار
است برای اینکه یک چیزی انجام شود.
3-به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.
رئیس شرکت گفت: ((این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود.))
می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک دیگران را بداند، کسی که زحمات دیگران را
برای انجام کارها بفهمد، و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید.
بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد، و احترام زیردستانش را بدست آورد.
هر کارمندی با کوشش و بصورت گروهی کار می کرد. عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت.
 
یک بچه، که حمایت شده و هر آنچه که خواسته است از روی عادت به او داده اند،
((
ذهنیت مقرری)) را پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند. او از زحمات والدین خود
بی خبر است. وقتی که کار را شروع می کند، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که
 
مدیر می شود، هر گز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند. برای این جور شخصی،
که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند.
او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند. اگر این جور والدین حامی هستیم،
آیا ما داریم واقعاً عشق را نشان می دهیم یا در عوض داریم بچه هایمان را خراب می کنیم؟
 
شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند،
تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند. اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفاً اجازه دهید آن را تجربه
کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادر هایشان بشویند.
برای این نیست که شما پول ندارید که مستخدم بگیرید، می خواهید که آنها درک کنند، مهم نیست که
والدین شان چقدر ثروتمند هستند، یک روزی موی سرشان به همان اندازه مادر شخص جوان سفید خواهد شد.
مهم ترین چیز اینست که بچه های شما یاد بگیرند که چطور از زحمات و تجربه سختی قدردانی کنند و
یاد بگیرند که چطور برای انجام کارها با دیگران کار کنند