رضا گلپور نویسنده کتاب "شنود اشباح" علیه اصلاحات و اصلاح طلبان در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی است. از نسل مذهبیون یا باصطلاح حزب الهی های بعد از انقلاب است که مدتی مستند ساز نیز شد و شاید هنوز هم باشد، گرچه می گوید پژوهشگر شده است. کتاب شنود اشباح او آلوده به انواع اتهامات امنیتی و در واقع پرونده سازی برای رهبران اصلاحات است.
همشهری تیرماه 1390 مصاحبه ای با او کرده که نشان جدائی او از باند احمدی نژاد است. این که از کجا شروع کرده و به کجا رسیده، خود باندازه سرگذشت بسیاری مخالفان اصلاحات در جمهوری اسلامی جالب است، اما موضوع بحث کنونی نیست. آنچه فعلا مورد بحث است خبرهائی است که گلپور از درون جبهه راست دارد و اکنون، در جریان اوج گیری آشفتگی و رقابت ها در جبهه راست، افشای آنها را به هر دلیل، لازم و یا مفید به حال خود و یا جریان دیگری در جبهه راست دانسته است. ما سعی کرده ایم از درون این مصاحبه نکات خبری آن را استخراج کرده و منتشر کنیم تا پیشینه ها در دولت کودتائی احمدی نژاد عمیق تر و بیشتر دانسته شود.
او می گوید:
در موج ترورها،(دهه 60) شنیدم خانم ط. ذبیحیان که همسر رسمی آقای مشایی است هنگام دستگیری می خواسته سیانور استفاده کند اما چون ضابط، هشیاری داشته اسلحه خود را در دهان او قرار داده تا نتواند پوشش قرص را با دندان خود بشکند و سیانور عمل کند. اما برای من تعجب آور است که عده ای که دستگیر شدند و در زندان منتظر محاکمه هستند توسط نیروهای تحت مسئولیت مستقیم آقای مشایی؛ بدون حکم دادستانی به جنگل های منطقه ی رامسر برده شده و به آنها تیر خلاص زده شود.
فردی با آن سابقه، معاون رئیس جمهور شد.
با مشائی دیدار و گفتگو کردم. فهمیدم اعتقاد به لزوم برقراری رابطه با دولت آمریکا به دست احمدی نژاد وتیمش را دارد.
احمدی نژاد در سازمان ملل جمله ای گفت که واقعا از حیث کم اطلاعی از امور، بی نهایت سخیف بود. او درباره تحقیق درباره حادثه 11 سپتامبر گفت: اگر آمریکایی ها راست می گویند چرا اسامی قربانیان اعلام نمی شود؟
این در حالی است که اگر کسی «سی ان ان» ، سی بی اس و سایر شبکه های خبری امریکا و حتی بی بی سی را دیده باشد، حتی به عنوان بیننده معمولی می داند که در مراسم نخستین سالگرد این حادثه، اسم 3000 تن از قربانیان آن را خواندند.
من آقای مشایی را در ساختمان منزل ایشان ملاقات کردم و گفتم که این حرف آقای احمدی نژاد اصلا واقعی نیست. او به من گفت مطمئنی؟
مشایی به من گفت مگر آقای خامنه ای چقدر رای دارد؟ بیش از 7 میلیون است؟ ما باید از همه طیف ها در کنار خود داشته باشیم.
گفتم این قتل هایی که در رامسر به شما نسبت داده می شود چیست؟ پاسخ داد حالا 4 تا سگ محارب هم کشته شدند مگر چه اتفاقی اقتاده است؟ ا
من پرونده ام تا سال 76 در سازمان قضایی باز بود و بسته شده و تو بدنبال چه هستی؟ گفتم خیلی روشن است بگو من در جریان نبودم و نیروهای من خودسر عمل کردند. حالا آنها قسم می خورند که خودسر نبوده و دستور داشته اند.
من در پژوهش ها، سند هایی دیده ام که انسان وحشت می کند. مگر احترامی که آقای رجایی به کشمیری داشت واقعی نبود؟
اسناد می گوید ایشان بعنوان کسی که خوب صحبت می کرد مد نظر قرار گرفت. در فضایی که چریک های مائوئیست، فدایی و منافقین با ادبیات خاص و افرادی که با انجمن حجتیه در ارتباط بودند، در آنجا(مازندران و رامسر) فعال بودند اگر آدمی آنها را نقد کرد و سخنرانی گذاشت، در آن شهرستان جلوه می کند. دلیل این امر هم حرافی ایشان است نه عمق معانی ایشان. شما یک سری متهم را گرفته ای و دادستان می خواهد با آنها صحبت کند تا شاید تغییر روش دهند. در سال های ابتدای انقلاب هم قرار داشتند و در این موارد، افرادی که می توانستند به مقابله با جریانات ضد انقلاب کمک کنند دعوت به کار می شدند. به دستگاه های درگیر در این غائله اعلام می شود که مشایی معلم آموزش و پروش است، روی چریک های فدایی مطالعه دارد، احیانا آنها را هم می شناسد، مجاهدین خلق را هم می شناسد و بعضی بستگان او مجاهد خلق بوده اند! خب در این شرایط چه کسی در استخدام مشایی درنگ می کند؟
او در سپاه رامسر بود. کار بازجویی می کرد. آن زمان این یک امتیاز بود. او روی محاربین کار می کرد.ایشان معلم آموزش و پرورش بوده، به تاج لنگردودی و طیف انجمن حجتیه کاملا نزدیک است. خود مشایی به من می گفت روستا به روستا انجمن حجتیه در مازندران را من پایه گذاری کردم. فقط مشایی این را نگفته، خیلی از دوستان ایشان می گویند زمانی که معلم آموزش و پرورش بودند در روستاها و ... این افکار را ترویج می دادند.
ایشان در دوره بشارتی و معاونت آقای تابش، مدیر کل اجتماعی وزارت کشور شد.
- معمولا حجتیه دارای رده های مختلف و وابستگان متفاوت است و در بعضی مسئولین فعلی هم، اعضای حجتیه وجود دارند که بعد از حکم امام از این تشکیلات اعلام برائت کردند. ایا آقای مشایی هم درباره برائت از حجتیه به شما حرفی زد؟
بله می گفت وقتی امام گفت بین انجمن حجتیه و سپاه، یکی را باید انتخاب کرد من آمدم سپاه. صادقانه بگویم که فرق زیادی بین ثمره هاشمی و مشائی نمی بینم.
(مشروح این مصاحبه را می توانید از اینجا بخوانید)
